حج ، کانون معارف الهی
حج ، کانون معارف الهی است که از آن، محتوای سیاست اسلام را در تمامی زوایای زندگی باید جستجو کرد،(یک) امام خمینی قدس سره
امام عارفان و قدوه سالکان، خمینی کبیر قدس سره انسان صالحِ واصلی بود که به بارگاه رفیع معرفت نایل آمد و در کالبد همه معارف الهی و اندیشه های دینی، روحی تازه بخشید. حرکت، رفتار و منش این شخصیت استثنایی به نحو محسوسی در احیای تفکر دینی و معارف اسلامی اثر گذاشت. او در میان همه معارف و احکام اسلام، به حج توجّه ویژه ای مبذول داشت و گرچه خود در دوران تصدّی رهبری انقلاب و نظام اسلامی، حج بجا نیاورد، لیکن حج را اقامه کرد و این سنّت ابراهیمی را برپا داشت. بعد سلبی حج؛ یعنی برائت از مشرکان را جزو وظایف و ارکان سیاسی حج برشمرد و آن را در راستای اندیشه رهایی همه انسان ها از حصارهای ستم و زنجیرهای بی عدالتی و غفلت مورد توجه قرار داد: وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالاْءَغْلاَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ....(دو)
در این وجیزه، دورنمایی، هرچند ضعیف، از کلام امام راحل قدس سره ، که حج را «کانون معارف الهی» شناسانده است، می آوریم.
برکات مادی حج،برکات دنیوی حج،برکات حج،برکت حج،حج،روایات،فیش حج،خریدارفیش حج،فروشنده فیش حج،خرید و فروش فیش حج،حج تمتع،حج واجب،حج عمره،خریدارفیش حج عمره،خریدارفیش حج واجب،خردارفیش حج تمتع،فروشنده فیش حج عمره،فروشنده فیش حج تمتع،فروشنده فیش حج واجب09199197146،fishehaj.blog.ir
در روایات فراوانی، حج از ارکان مهم اسلام شمرده شده که تشیید بنای دین و تحکیم آن، مبتنی بر قرارگرفتن صحیح این سنگ بناست. این مضمون در نقل های متفاوتی از ائمه معصوم علیهم السلام رسیده است که: «بُنِیَ الاِسْلامُ عَلی خَمْسٍ: عَلَی الصّلاة وَالزَّکاة وَالصَّوْم وَالْحَجِّ وَالْوِلایَة...».(سه) حج، هم خود رکنی مستقل معرفی شده و هم به تنهایی مجموعه ای است از ارکان و معارف الهی؛ به طوری که همه باورهای اعتقادی و هست و نیست های نظری و باید و نبایدهای اخلاقی و عملی، به نحوی با انجام گرفتن صحیح آن مرتبط است. عارف سالک، مرحوم بهاری همدانی می گوید:
«شارع مقدس، عبادات را یک نسق نگردانیده بلکه مختلف جعل کرده؛ زیرا که به هریک از آن ها، رذیله ای از رذایل از مکلّف زایل می گردد تا با اشتغال به آن ها تصفیه تمام عیار گردد، چنان که صدقات حقوق مالیه و ادای آن ها قطعِ میل می کند از حطام دنیویه، کمااینکه صوم قطع می کند انسان را از مشتهیات نفسانیه و صلات نهی می کند از هر فحشا و منکری و هکذا سایر عبادات و چون عمل حج مجمع العناوین بود با زیادی، چه اینکه مشتمل است بر جمله ای از مشاق اعمال که هریک بنفسه صلاحیت تصفیه نفس را دارد؛ مثل «انفاق المال الکثیر، والقطع عن الأهل والأولاد والوطن، والحشر مع النّفوس الشّریرة وطیّ المنازل البعیدةِ مع الابتلاء بالعطش فی الحرّ الشّدید فی بعض الأوان والوقوع علی أعمالٍ غیر مأنوسةٍ لایقبلها الطّباع، من الرّمی والطواف والسعی والإحرام وغیر ذلک»؛ با اینکه دارای فضایل بسیاری است ایضا از قبیل تذکر به احوال آخرت... .»(چهار)
گذشته از آن که حج تبلوری است از توصیه و تجسمی است از معاد و تصویری است از عدل و تجدید خاطره ای است از نبوت و فراهم ساختن زمینه ای است برای باورداشتن امامت که فرموده اند: «مِنْ تَمَامِ الْحَجِّ لِقَاءُ الاْءِمَامِ»(پنج) افزون بر همه این ویژگی ها، در این عبادت (حج)، هم نماز وجود دارد، هم در شرایطی روزه واجب می شود، هم زکات و خمس با آن مرتبط است و هم ولایت که از ارکان مهم اسلام و کلید همه آنها معرفی شده، شرط اصلیِ حج قرار گرفته است. پس حج جامع همه معارف الهی است.
اگر نماز، انسان را فرشته خو می کند، چون مشتمل است بر نهایت خاکساری انسان در سجده و نزدیک ترین حالت بنده به خدا زمانی است که در حال سجده باشد (شش) و فرشتگان بعضی ساجدند و بعضی راکع؛ «اِنَّ لِلّهِ مَلائِکَةً رُکّعا إلی یَومِ القِیامةِ وَإِنَّ لِلّهِ مَلائِکَةً سُجّداً إلی یَوْمِ الْقِیامَةِ» (هفت) و روزه انسان را در صف فرشتگان قرار می دهد. انجام مناسک حج نیز که جامع این ارکان و خود رکنی است مستقل، آدمی را فرشته سیرت و فرشته صورت می کند؛ حاجیان به فرشتگان می مانند که عرش الهی را طواف می کنند؛ «وَ تَشَبَّهُوا بِمَلائِکَتِهِ الْمُطِیفِینَ بِعَرْشِهِ».(هشت)
توحید در حج
افزون بر اینکه خداوند انسان را با صبغه توحیدی آفریده و وی را بر فطرت خداشناسی سرشته؛ به گونه ای که با ذات او عجین شده، توحید را در همه معارف و دستورات و اعمال جوارحی و جوانحی خود نیز اشراب کرده است. حج نیز از آغاز تا انجام آن نمونه ای است از توحید و طرد شرک. براساس آیه شریفه: وَللّه ِِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّه َ غَنِیٌّ عَنْ الْعَالَمِینَ (نه) حج ایمان و توحید است و ترک آن موجب کفر عملی.
حج، سیر به سوی خدا و رفتن برای دیدار او و تلاش برای نزدیکی به خدایی است که در عین علوّ و بالایی، نزدیک است؛ فَاِنّی قَرِیبٌ.(ده)حاجی با پوشیدن لباس احرام و گفتن لبیک، همه مظاهر دنیا، ریا و شرک و هوا را کنار می گذارد و صبغه الهی به خود می گیرد؛ زیرا لبّیک حجّ جاهلی، ندای شرک بود و بانگ بت پرستی؛ چون می گفتند: «لَبَّیْکَ، اَللَّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ إِلاّ شَرِیکٌ هُوَ لَکَ، تَمْلِکُهُ وَ مَا مَلَکَ»(یازده)و بدین گونه، وجود شریک را برای خدا بیان می کردند. اما لبیک در اسلام بانگ توحید است و اظهار عجز و عبودیت و صیقل دادن دل از زنگار هر نوع شرک خفی و جلی و اذعان به این حقیقت که ولایت مطلقه از آنِ خدای سبحان است و: هُنَالِکَ الْوَلاَیَةُ للّه ِِ الْحَقِّ.(دوازده)لذا اگر کوچک ترین سنت جاهلی را به کار بندد یا خویش را به کمترین پلیدیِ شرک آلوده سازد، هنگام لبیک گفتن، به او گفته می شود: «لا لَبَّیْکَ عَبْدِی وَ لا سَعْدَیْکَ».(سیزده)
«روح خلوص و تعبّد در حج، بیش از سایر عبادات متجلّی است؛ زیرا راز بسیاری از عبادات بر انجام دهندگان آن پوشیده نیست... ولی پی بردن به راز مناسک حج دشوار است و اسرار بسیاری از آن ها با عقل بشری قابل تبیین نیست؛ از این رو تعبد در حج بیش از سایر دستورات دینی است چنان که از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که هنگام لبیک گفتن، به خدا عرض کرد: خدایا! من با رقّیت و عبودیت محض لبیک می گویم و مناسک حج را انجام می دهم: «لَبَّیْکَ بِحَجَّةٍ حَقّاً تَعَبُّداً وَ رِقّاً».(چهارده)
تبلوری از نبوت
حضرت امیر علیه السلام در وصیت خود به برپاداشتن دو ستون مهمِ دین؛ یعنی «توحید» و «نبوت» و فروزان نگه داشتن این دو مشعل الهی و دخالت دادن آن دو، در شؤون مختلف زندگی سفارش می کند که: «أَمَّا وَصِیَّتِی ... أَقِیمُوا هَذَیْنِ الْعَمُودَیْنِ وَ أَوْقِدُوا هَذَیْنِ الْمِصْبَاحَیْنِ»(پانزده)بدیهی است اقامه این دو، به اقامه حج مرتبط است که جلوات توحید و نبوت در جای جای مناسک آن متجلی است، شاید از این رو بود که خود در نامه ای به قثم بن عباس، حاکم مکه، وی را به اقامه حج دعوت می کند: «فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ».(شانزده)
مکان های مقدسی که در آن مناسک حج انجام می شود، یا به نحوی با مناسک مرتبط است، یادآور تلاش و رنج هایی است که همه انبیا به ویژه انبیای ابراهیمی و وجود مقدس نبی گرامی صلی الله علیه و آله و وابستگانشان، در راه تحکیم نبوت خویش کشیده اند. از کوه صفا که یادآور حضرت آدم صفی اللّه است(هفده) تا تجدید بنای کعبه که توسط حضرت ابراهیم خلیل و اسماعیل علیهماالسلام صورت گرفته؛ وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْرَاهِیمُ الْقَوَاعِدَ مِنْ الْبَیْتِ وَإِسْمَاعِیلُ(هجده) و آماده سازی آن توسط این دو بزرگوار برای طواف کنندگان؛ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ(نوزده) از حجر اسماعیل که خانه او و مدفن هاجر و بسیاری از انبیا است(بیست) تا مقام ابراهیم که آیه ای از آیات الهی و اثر دو پای مبارک فریادگر توحید، ابراهیم خلیل است و مصلای نماز طواف؛ وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلّیً(بیست و یک) و زمزم، که یادآور خاطره انقطاع الی اللّه هاجر و اثر فوری آن است و استجابت ادعیه ابراهیم خلیل که موجب عطف دل ها و گسیل مردم به بیت العتیق و وفور نعمت و میوه در آن وادی غیر ذی زرع شده؛ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنْ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنْ الثَّمَرَاتِ(بیست و دو) همه جا ردّ پای انبیای الهی و پیروان صدیق آنان و صوت دل انگیز مناجاتشان با حضرت ربّ العالمین و صدای چکاچک شمشیرهایشان در دفاع از حریم نبوت با چشم بصیرت مشاهده می شود که؛ وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّه ِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا.(بیست و سه) پیامبرانی که سعی می کردند پیام خویش را از کنار کعبه به گوش جهانیان برسانند.
مظهری از عدل الهی
سپید جامگانی که با صفوف تنیده در هم، یکدل و یکصدا، آوای ملکوتی لبیک را از دل سر می دهند وهمه، فقیر و غنی، شاه و گدا، وضیع وشریف، با لباس های متحدالشکل، دور از هیاهوی دوگانگی و اختلاف، در طواف و سعی و هروله مشغول انجام مناسک بر اساس معتقدات خویش هستند و هیچ گاه با مشکل تعارض و تزاحم و دوگانگی اعمال مواجه نمی شوند، مظهری از مظاهر عدل الهی را به جهانیان می نمایانند.
تفاوتی نیست که از نظر اجتماعی در حضیض ذلّت باشی یا در اوج قدرت. قلّه های معرفت و معنویت را فتح کرده باشی یا ـ العیاذ باللّه ـ در کنیف رذایل گرفتار، تو را پذیرفته اند؛ زیرا راه برای همگان باز است و همه بر سر سفره ضیافت دعوت شده اند. هیچ کس بدون دعوت نرفته و هیچ کس از رفتن خود پشیمان نیست؛ کلام در این است که از این مائده آسمانی چه برگیری؟ مَنّ و سَلْوی یا عدس و بصل؟ از خدا خدا را طلب کنی یا دنیا را؟ چون هارون الرشید با تبختر و تکبر در شناخت ولی خدا خود را به تجاهل بزنی یا چون سجاد علیه السلام باشی که وقتی به او گفتند مأموران هیئت حاکمه باغ شما را تصاحب کرده اند، حال که عبدالملک به مکه آمده تظلم کنید و از او کمک بخواهید فرمود:
«وَیْحَکَ أَ فِی حَرَمِ اللَّهِ أَسْأَلُ غَیْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ؟»؛ «وای بر تو، آیا در حرم خدا، از غیر خدا چیزی بخواهم؟!»24
برکات مادی حج،برکات دنیوی حج،برکات حج،برکت حج،حج،روایات،فیش حج،خریدارفیش حج،فروشنده فیش حج،خرید و فروش فیش حج،حج تمتع،حج واجب،حج عمره،خریدارفیش حج عمره،خریدارفیش حج واجب،خردارفیش حج تمتع،فروشنده فیش حج عمره،فروشنده فیش حج تمتع،فروشنده فیش حج واجب09199197146،fishehaj.blog.ir
پیوند حج با امامت
حج با امامت گره خورده و در روایات زیادی هدف نهایی از انجام مراسم حج ملاقات با امام زمان و عرضه نصرت بر او شمرده شده است و حج بدون ولایت به حج جاهلی25 و چرخش بر گرد سنگ هایی که «لا تَضُرُّ وَ لا تَنْفَعُ»26 تشبیه شده است. ذیل آیه شریفه وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ للّه ِِ27 لقای امام از مصادیق باطنی اتمام حج بیان شده که حج گزار پس از انجام مناسک به زیارت امام علیه السلام مشرف شود؛ و چون حضرات معصوم علیهم السلام حیات و مرگشان یکسان است: «یَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَ لَیْسَ بِمَیِّتٍ»28 تفاوتی نیست که در زمان حیات، وجود شریفشان را از نزدیک زائر باشیم و مراتب ولایت و نصرت خویش را بر آنان عرضه داریم یا در کنار قبور مطهرشان با سلام و درود فرستادن بر روح و جسم شریفشان مراتب مودت و وفاداری بر پیمان ولایت آنان را اذعان کنیم.
امام محمدباقر علیه السلام می فرماید: به مردم گفته شده گرد این سنگ ها! طواف کنند تا پس از انجام مناسک، نزد ما بیایند و میزان ولایت خویش را به ما اعلام کنند و یاری خود را بر ما اظهار دارند؛ «إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَأْتُوا هَذِهِ الاْءَحْجَارَ فَیَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُخْبِرُونَا بِوَلایَتِهِمْ وَ یَعْرِضُوا عَلَیْنَا نَصْرَهُمْ».29
یحیی بن یسار می گوید: پس از اتمام مراسم حج، افتخار تشرف به محضر مبارک امام صادق را پیدا کردیم، آن حضرت فرمود: شما حج گزارانِ خانه خدا هستید و زائران قبر پیامبر او و شیعه آل محمد. بر شما این فضیلت گوارا باد؛ «حَاجُّ بَیْتِ اللَّهِ وَ زُوَّارُ قَبْرِ نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله وَ شِیعَةُ آلِ مُحَمَّدٍ هَنِیئاً لَکُمْ».30
تجسمی از معاد
مناسک حج و حضور در مواقف و میقات های آن، هریک نمونه ای است از حشر و نشر در قیامت که به برخی از این نمونه ها اشاره می کنیم:
یک) آماده شدن برای سفر حج به پرداخت بدهی های شرعی و قانونی و رد مظالم عباد و کسب رضایت کسانی که با او معاشرت داشتند، وصیت کردن و خداحافظی یادآور حالت احتضار و سفر به سوی آخرت است.
دو) حضور در سرزمینی که پیشتر با آن آشنایی نداشت و دوری از زن و فرزند و خانه و کاشانه و قطع توجه از دیگران تداعی گر یَوْمَ تُبَدَّلُ الاْءَرْضُ غَیْرَ الاْءَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ31؛ یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ * وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ...32؛ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمْ الاْءَسْبَابُ است.33
سه) حرکت اعضای هر کاروان به دنبال مدیر، راهنما و مسؤول هدایت کاروان، هنگام انجام اعمال یا ورود در خاک عربستان و در دست داشتن روادید که به منزله نامه عمل و جواز عبور است: خاطره بیان شده دراین آیه در باب قیامت را مجسم می کندکه: یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُوْلَئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلاَیُظْلَمُونَ فَتِیلاً.34
چهار) عاری بودن از مظاهر و مفاخر دنیوی، چون لباس و حشمت و کبکبه و پوشیدن دو جامه ساده شبیه کفن، با توجه به این نکته که برای حج گزار مستحب است در همان جامه کفن شود، چنان که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله نیز در دو جامه احرامش کفن شد،35 جلوه ای از جلوات قیامت را به تماشا می گذارد.
پنج) افاضه و کوچ از عرفات به طرف مشعر و پس از درک وقوف مشعر، کوچیدن هنگام طلوع آفتاب به سوی منا مظهری است از یَخْرُجُونَ مِنْ الاْءَجْدَاثِ کَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُنتَشِرٌ.36
شش) تذلل وفروتنی گردن فرازان هنگام انجام مناسک درپیشگاه حیّ قیوم، چنان که امام صادق علیه السلام در مقام بیان سرّی از اسرار سعی می فرماید: «جُعِلَ السَّعْیُ بَیْنَ الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ مَذَلَّةً لِلْجَبَّارِینَ»،37 یادآور تذلل و خضوع همه چهره ها در قیامت است: وَعَنَتْ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ.38
هفت) اعتراف و اقرار حج گزار بر گناهان خویش، اعتراف بر گناه در قیامت را تداعی می کند که بعضی در پیشگاه خداوند می گویند: قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَأَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ.39 امام صادق علیه السلام پشت خود را برهنه در برابر آفتاب گرفت و فرمو: «لَبَّیکَ فی الْمُذْنِبِین لَبَّیک» و چون به ملتزم رسید به همراهیانش فرمود: «أَمِیطُوا عَنِّی حَتَّی أُقِرَّ لِرَبِّی بِذُنُوبِی فِی هَذَا الْمَکَانِ»؛ «از من دور شوید تا در این مکان به گناهان خویش نزد پروردگارم اعتراف کنم که جای آمرزش است.»40
هشت) احساس امنیتی که حج گزار از تجاوز و جدال و آزار دیگران دارد، سخن خدای متعال را در باب قیامت تداعی می کند که فرمود: لاَ ظُلْمَ الْیَوْمَ.41
این نمونه ها و موارد دیگر نمایانگر جامعیت حج و تمثیلی از قیامت است که اثری سازنده و مفید در حج گزار دارد.
برکات مادی حج،برکات دنیوی حج،برکات حج،برکت حج،حج،روایات،فیش حج،خریدارفیش حج،فروشنده فیش حج،خرید و فروش فیش حج،حج تمتع،حج واجب،حج عمره،خریدارفیش حج عمره،خریدارفیش حج واجب،خردارفیش حج تمتع،فروشنده فیش حج عمره،فروشنده فیش حج تمتع،فروشنده فیش حج واجب09199197146،fishehaj.blog.ir
شرافت زمانی و مکانی حج
حج از معدود عباداتی است که از نظر زمان و مکان، در موقعیتی استثنایی قرار دارد که این مختصر را گنجایش بیان جزئیات آن نیست. تنها به برخی از آن اشاره می شود:
1) از نظر زمانی برای هریک از ماه های حج شرافت های خاصی ذکر شده؛ مثلاً در روایات آمده است که کعبه در 25 ذی قعده نصب شد و زمین از آن بسط یافت. آدم در آن روز هبوط کرد و ابراهیم خلیل و حضرت عیسی به دنیا آمدند و رحمت در آن روز نشر یافت.42 از حضرت امیر علیه السلام نقل شده: اولین رحمتی که از آسمان نازل شد، در بیست و پنجم ذی قعده بود.43
2) بخش اعظم مناسک حج در دهه اول ذی حجه انجام می شود که جزو ایام معلومات است و بیان شده در آیات وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللّه ِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُومَاتٍ44 و وَالْفَجْرِ* وَلَیَالٍ عَشْرٍ.45 موسای کلیم علیه السلام قرار چهل شبی که با خدا داشت از اول ذی قعده شروع و با دهه اول ذی حجه خاتمه یافت و محصول این چله نشینی دریافت تورات بود.46
از رسول گرامی صلی الله علیه و آله نقل شده که ثواب عمل صالح در هیچ ایامی به ثواب آن در دهه اول ذی حجه نمی رسد، حتی جهاد در راه خدا جز آن که مجاهد، مال و جانش را در راه خدا بدهد و به فیض شهادت برسد.
3) شرافت47 مکانی حج نیز قابل شمارش نیست؛ امکنه ای که در قداست و ارزش نظیر ندارد؛ برخی از آن، از آیات بیّنات الهی و برخی دیگر از شعائر الهی محسوب شده است: فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ48؛ إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللّه ِ.49
آنچه بیان شد دورنمای کوچکی بود از عبادتی بزرگ و جامع که ابعاد و شؤون مختلف عبادی، سیاسی، ولایی، اخلاقی، عرفانی، اجتماعی و... را دارد و اسرار نهفته ای که عقل را بدان راهی نیست و کسی جز خدای سبحان از آن آگاهی ندارد.
بدیهی است حج، آن گاه عظمت شأن و رفعت خاص و اثر ویژه خود را دارد که به همه ابعاد، به ویژه به بُعد ولایی و سیاسی آن توجه شود وگرنه حج از مصادیق «هَکَذَا کَانُوا یَطُوفُونَ فِی الْجَاهِلِیَّةِ»50 خواهد شد و حج گزاران از مظاهر «مَا أَکْثَرَ الضَّجِیجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِیجَ».51
این مهم را وارث ابراهیم خلیل؛ یعنی امام رحیل به مسلمانان توجه داد و برائت را از شؤون مهم حج شمرد و حج ابراهیمی را حیاتی دوباره بخشید «طاب اللّه ُ ثَراه بوابل رحمته والسّلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیّاً».
منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه
موارد مرتبط: اخبار حج - کتابخانه حج - کتابخانه دینی - عمره - تمتع - تور کربلا - خریداران فیش حج - فروشندگان فیش حج
کلمات کلیدی:
برکات مادی حج،برکات دنیوی حج،برکات حج،برکت حج،حج،روایات،فیش حج،خریدارفیش حج،فروشنده فیش حج،خرید و فروش فیش حج،حج تمتع،حج واجب،حج عمره،خریدارفیش حج عمره،خریدارفیش حج واجب،خردارفیش حج تمتع،فروشنده فیش حج عمره،فروشنده فیش حج تمتع،فروشنده فیش حج واجب09199197146،fishehaj.blog.ir
- ۹۵/۱۱/۲۴