اگر هشدارها موثر نیفتد
آیه
وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیةٍ مِنْ نَبِی إِلَّا أَخَذْنا أَهْلَها بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یضَّرَّعُونَ * ثُمَّ بَدَّلْنا مَکانَ السَّیئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّی عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یشْعُرُونَ[1]
بقیه در ادامه مطلب
اگر هشدارها موثر نیفتد
آیه
وَ
ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیةٍ مِنْ نَبِی إِلَّا أَخَذْنا أَهْلَها
بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یضَّرَّعُونَ * ثُمَّ بَدَّلْنا
مَکانَ السَّیئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّی عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ
آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا
یشْعُرُونَ[1]
ترجمه
و هیچ پیامبری را در هیچ آبادی نفرستادیم، مگر آنکه مردم آنجا را گرفتار سختی ها و بلاها ساختیم، تا شاید به زاری(و توبه) درآیند. سپس به جای ناخوشی، خوشی قرار دادیم تا آنکه فزونی یافته و انبوه شدند و گفتند: به پدران ما نیز(به طور طبیعی) رنجها و خوشی ها رسیده بود(و این حوادث تلخ و شیرین، نشانۀ قهر یا لطف خدا نیست). پس آنان را ناگهانی(با قهر خود) گرفتیم، در حالی که درک نمی کردند.
نکته ها
«بأساء»، به حوادث و ضربه های جسمی مثل بیماری ومرگ و «ضراء»، به ضربه ها و زیان های مالی گفته می شود. «عفوا»، به معنای کثرت مال و فرزندان، یا ترک کردن و اعراض کردن است. لطف خدا درباره آنان به حدّ وفور رسید، ولی آنان به هوش نیامدند و عبرت نگرفتند. نظیر این آیه در سورۀ انعام آیه 44 آمده است: «فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیهِمْ أَبْوابَ کلِّ شَی ءٍ حَتَّی إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً» چون تذکرات ما را فراموش کردند، درهای نعمت ها را به رویشان گشودیم و پس از کامیابی ها، ناگهان گرفتار قهر خویش کردیم. مثل بیماری که پزشک از بهبود او مأیوس شده و می گوید: هر چه میل دارد به او بدهید، کارش تمام است.
ممکن است برای آیه معنای دیگری نیز باشد از جمله: بعد از رفع بلا، نسل بعد می گفتند: حوادث تلخ مخصوص پدران ما بوده و ما در امان هستیم. [2] غافل از آنکه سنّت خداوند بر مبتلا ساختن همۀ نسل هاست و این گونه غفلت ها، زمینه ساز قهر الهی است.
پیام ها
1- تلخی ها و ناملایمات، به عنوان یک سنّت الهی برای همۀ اقوام وجود دارد. ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیةٍ مِنْ نَبِی إِلَّا أَخَذْنا...
2- سختی ها و مشکلات، عامل سازندگی، غفلت زدایی و توجّه به خداوند است. «لَعَلَّهُمْ یضَّرَّعُونَ»
3- ناگواری ها همیشه قهر الهی نیست، گاهی لطفی است که به شکل بلا جلوه می کند. «لَعَلَّهُمْ یضَّرَّعُونَ»(همان گونه که گداختن آهن در کوره آتش، سبب نرم شدن و شکل پذیری آن است، حوادث و شداید نیز انسان ها را نرم و به حالت تضرّع و نیازخواهی وامی دارد.)
4- گاهی رفاه، بینش و تحلیل های نادرست، عامل نسیان و طغیان می شود. «قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ»
5- هر نوع خوشی و رفاهی نشانۀ لطف نیست، گاهی زمینه ساز قهر الهی است. حَتَّی عَفَوْا...فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً
6- بیشتر مردود شدگان در آزمایش های الهی، مرفّهانند نه محرومان. حَتَّی عَفَوْا وَ قالُوا...
7- قهر الهی، خبر نمی کند و ناگهان می رسد. «بَغْتَةً»
8- غوطه ور شدن در دنیا و غفلت از یاد خدا، انسان را به عذابی ناگهانی و غافلگیرانه دچار می کند. «فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا یشْعُرُونَ»[3]
پی نوشت ها
[1] اعراف آیات 94-95
[2] ترجمه الهىقمشهاى.
[3] محسن قرائتى، تفسیر نور، 10جلد، مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن - تهران، چاپ: 4، 1389.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه
- ۹۵/۱۰/۲۸