خرید و فروش فیش حج عمره و تمتع-09199197145

خرید و فروش فیش حج تمتع و عمره بانک ملی و ملت،فیش حج،خرید فیش حج تمتع،فروش فیش حج تمتع،فروش امتیاز فیش حج،خرید امتیاز فیش حج،فروش فیش عمره،خرید فیش عمره،فروش حج واجب،خرید حج واجب،خرید و فروش فیش حج عمره ملی و ملت،خرید-و-فروش-فیش-حج،معتبرترین مرکز خرید و فروش فیش حج در کشور،خرید فیش حج فروش فیش حج

خرید و فروش فیش حج عمره و تمتع-09199197145

خرید و فروش فیش حج تمتع و عمره بانک ملی و ملت،فیش حج،خرید فیش حج تمتع،فروش فیش حج تمتع،فروش امتیاز فیش حج،خرید امتیاز فیش حج،فروش فیش عمره،خرید فیش عمره،فروش حج واجب،خرید حج واجب،خرید و فروش فیش حج عمره ملی و ملت،خرید-و-فروش-فیش-حج،معتبرترین مرکز خرید و فروش فیش حج در کشور،خرید فیش حج فروش فیش حج

خرید و فروش فیش حج عمره و تمتع-09199197145

آگهی های خریداران و فروشندگان فیش حج تمتع و عمره در کل ایران در سایت ایران حج
آدرس سایت:
www.iran-haj.com

آدرس کانال تلگرام:
telegram.me/iranhajj


مرکز خرید و فروش فیش حج در سراسر کشور با بهترین قیمت
شماره های تماس:
0919-9197145
0919-9197146
0919-3800046

نظرات
  • ۱۹ اسفند ۹۶، ۲۱:۵۰ - سیّد محمّد جعاوله
    سلام
  • ۰
  • ۰

قلب زمین

قلب زمین

جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنّاسِ...; «خداوند، کعبهـبیتالحرامـ را وسیلهای برای استواری و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داد.» (مائده: 97)

افراد و اجتماعی دارای حیات انسانی هستند که قرآن بر افکار، رفتار و کردارشان حاکم و این کتاب الهی امام و الگوی آنها باشد:

...إِنْ هُوَ إِلاّ ذِکْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِینٌ * لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیّاً وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرِینَ; «(این کتاب آسمانی) فقط ذکر و قرآن مبین است تا افرادی را که زندهاند بیم دهد (و بر کافران اتمام حجت شود) و فرمان عذاب برآنان مسلّم گردد.» (یس: 69 و 70)

امّتی بهبهترین راهِ هدایت دست یافتهاستکه قرآن امام وپیشوای آن باشد:

إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِیلِلَّتِیهِیَ أَقْوَمُ...; «این قرآن به راهی که استوارترین راهها است هدایت میکند.» (اسرا: 9)

جوامعی از بیماری روحی و روانی رنج نمیبرند که نسخه و دستور العمل آنان قرآن باشد:

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظّالِمِینَ إِلاّ خَسار; «و از قرآن آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل میکنیم و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمی افزاید.» (اسرا: 82)

ملّتی از ملل دنیا و جهان اسلام پویا، مطرح و زنده و نزد صاحب قرآن معروف و شناخته شدهاند که قرآن نزد آنان مهجور و متروک نباشد:

وَقالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِیاتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً...; «و پیامبر عرضه داشت: پروردگارا! قوممن قرآنرا رهاکردند».(فرقان:30)

و بالأخره افراد و گروهی از مردمان در تاریکیهای شبهات فکری و

فرهنگی سرگردان و بیپناه نمیشوند که چراغ هدایتشان قرآن باشد.

پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود:

«فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ»(1). «هرگاه فتنهها مانند پارههای شب تاریک بر شما روی آورد، بر شماباد به قرآن.»(المیزان، ج1، ص12)

سالانه هزاران بلکه میلیونها انسانِ مؤمن از سراسر دنیا برای زیارت خانه خدا و انجام حج و عمره و زیارت قبور اولیای خدا رهسپار سرزمین وحی (مکه مکرّمه و مدینه منوّره) میشوند تا شاهد بهرههای سرشار مراسم و

موسم حج ابراهیمی باشند. از زمان ابراهیم خلیل(علیه السلام) تا کنون، که بیش از چهار هزار سال میگذرد، همواره حج و زیارت خانه خدا رایج و دایر بوده است. آنچه از امور حج توسّط ابراهیم خلیل(علیه السلام) پایهگذاری شده، در تاریخ، به «حج ابراهیمی» شهرت یافته که ویژگی عمده آن عبارت است از منطبق و همسان بودن با فطرت و نیاز واقعی انسان و پیراسته بودن از اوهام و خرافات کور و دست و پاگیر; امّا بهتدریج در کنار حجّ ابراهیمی بهجای آن،

حج دیگری پدید آمد که نه منطبق با فطرت و نیاز واقعی انسان بود و نه عاری از اوهام و خرافات. این نوع حج در فرهنگ اسلامی، به «حججاهلی» شهرت یافت. در اینجا مناسب است به چند نمونه از آموزههای حجّ جاهلی اشاره شود:

1. الکافی، ج2، ص598

در حج جاهلی، بهجای خدا و توحید، شرک و بت و انصاب محور بود.(حج:3 و .31)

در حج جاهلی، حجگزار، لخت و عریان و با سوت و کف خانه خدا را طواف میکرد.(اعراف: 28; انفال: 35)

در حج جاهلی، کسانیکه محرم میشدند، نمیبایست از در و راههای معمول وارد خانه شوند، بلکه نقبی در پشت خانه میزدند و از آن آمدوشد میکردند و این به عنوان یک کار نیک برایشان مطرح بود.(بقره: 189)

در حج جاهلی، مشرکانِ حجگزار پس از انجام حج، در سرزمینِ منا جمع میشدند و بهجای ذکر خدا، به بیان آثار و مفاخر پدران خود میپرداختند.

(بقره: 200) و...

در اینجا این پرسش مطرح میشود که منشأ پیدایش اینگونه حجگزاری، چه بود؟ پاسخ قرآن کریم این است که چون آنها دستشان از وحی و معارف آسمانی تهی بود، به چنین حجّی روی آوردند; (بقره: 200)

آنچه حجّ جاهلی را نسخ و حجّ ابراهیمی را احیا کرد، قرآن و سنتِ پیامبر(صلی الله علیه وآله) و تلاش جانشینان آنحضرت بود. امروز هم اگر در عرصه حج و دیگر عرصههای زندگی، از قرآن و سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و رهبری امامان معصوم(علیهم السلام) فاصله بگیریم، مانند گذشتگان، به حجّ مرده و بیروح و حجّ جاهلی مبتلا خواهیم شد; چرا که عمل هر فرد و جامعهای، بازتاب شاکله و شخصیت (افکار و پندار و خُلق و خوی) اوست:

قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ»; «(ای پیامبر) بگو: هر کس بر طبق روش و خلق و خوی خود عمل میکند»(اسرا: 84)

و از سوی دیگر، عمل پاک و طیّب، نشانه شاکله و شخصیت پاک و طیّب است و عمل پلید وخبیث، نشانه شاکله و شخصیت پلید و خبیث است:

وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِیخَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاّ نَکِداً...; «سرزمین پاکیزه (و شیرین) گیاهش به فرمان پروردگار میروید، اما سرزمینهای بد طینت (و شوره زار) جز گیاه ناچیز و بیارزش، از آن نمی روید»(اعراف: 58)

بنا بر این، افراد و اجتماعی که دارای شاکله و شخصیت قرآنی (که پاکترین و کاملترین شاکله و شخصیت است) باشند، اعمالشان، و از جمله حجّشان، پاک و طیّب خواهد بود و به هر اندازه از قرآن فاصله بگیرند، به همان اندازه، دارای شاکله و شخصیت و به تبع آن، اعمال و رفتار پلید و خبیث خواهند شد.

تحوّل آفرینی از وجوه تشابهِ «قرآن» و «حج» است:

قرآن، نازل شد که بناهای فکری و عملی فرسوده و کهنه بشرِ دور از معارف الهی را در عرصههای مختلف، از جمله در عرصه حج، ویران کند و بهجای آن، بناهای فکری و عملی کارآمد و نو بسازد و چنین کرد.

و حج، برای این است که حجگزار با حضور در مسجد الحرام و کنار خانه خدا و اماکن مقدس و با انجام مناسک حج، سازمان فکری و عملی خویش را تغییر دهد و تعالی و تکامل بخشد که از نمونههای تغییر و تکاملِ حاصل شده از حج، آنگونه که قرآن(1) و روایات گفتهاند، این است که حجگزارِ واقعی، از حج بر میگردد، بدون اینکه گناهی برذمّهاش مانده باشد و حج، تنها زمانی تحوّل آفرین است که قرآنی باشد و حجّ قرآنی جز در سایه انس و الفت با قرآن حاصل نمیشود و انس و الفت با قرآن، ارتباط مستقیم و مکرر با این کتاب نورانی است و از شروط ارتباط مستقیم با قرآن، دانستنِ زبان آن است که این شرط برای بسیاری از علاقهمندان به قرآن حاصل نیست; و لذا لازم است معارف قرآن در موضوعات مختلف; از جمله موضوع حج و امور مربوط به آن، به نحو شایسته تدوین شود و در اختیار عموم قرار گیرد و این نوشته با تمام نقصی که دارد، تلاشی است دراین راستا.

تذکر چند نکته:

1. در این نوشته تلاش شده است، تمام معارف قرآنی، که در ارتباط با شش موضوعِ «کعبه»، «مسجدالحرام»، «مکه»، «حرم»، «حج» و «عمره»(2) است،

1. بقره: 203

2. لازم به گفتن است که به موضوع مسجدالحرام، مکه، حرم، حج و عمره در شمارههای بعد خواهیم پرداخت.

یکجا گردآوری و طبقهبندی شود و برای آسانتر دست یافتن به مطالب، موضوعاتِ آن ـ جز مناسک حج که به ترتیب واقعی، از احرام تا طواف نساء آمده ـ طبق نظام الفبایی تنظیم گردیده است.

2. افزون بر آنچه که از صریح و ظاهر آیات مربوط به شش موضوع پیشگفته استفاده شده، برخی احتمالات تفسیری نیز همراه با توضیح و ذکر منابع، منعکس گردیده است.

3. از روایات مربوط به معارف حج، تنها روایاتی مورد استفاده قرار گرفته است که در تفسیر آیات مربوط به شش موضوع بالا وارد شده و در آنها به نحوی به آیات مورد نظر، استشهاد و یا اشاره گردیده است.

4. برای اینکه استفاده از این مجموعه برای همگان میسور باشد، در موارد لازم، چگونگی استفاده مطلب از آیه مورد نظر، توضیح داده شده است.

5. در این نوشته، از تفسیر گرانسنگ «راهنما» بهره بسیار بردهایم. در برخی موارد متن و توضیح، عیناً از آن تفسیر آمده و گاهی مطلب با اندکی تغییر و اصلاح، منتقل شده است.(1)

1. لازم به یادآوری است که ترجمه آیات، از ترجمه قرآن کریم توسط حضرت آیت الله آقای ناصر مکارم شیرازی استفاده شده است.

کعبه
آثار کعبه

* کعبه، دارای خیر و برکت فراوان برای عموم مردم:

إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِیبِبَکَّةَ مُبارَکاً....(آل عمران: 96)

* کعبه، مایه هدایت برای همه جهانیان:

إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِیبِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ.(آل عمران: 96)

هدایتگری کعبه از آن رو است که این خانه در اصل برای پرستش خدا ایجاد گردیده و انواع مناسک و طاعات خدا در ارتباط با آن تشریع شده است و انسان بهواسطه پرستش خدا در اطراف و سمت کعبه و انجام آن مناسک و طاعات، به کرامت و قرب خدا و سعادت و بهشت دست مییابد.

* کعبه، مایه پویایی و دوام زندگی و مانع هلاکت و نابودی انسانها:

جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنّاسِ.....(مائده: 97)

از اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده است که در تفسیر آیه بالا فرمودند: «مادام که کعبه وجود داشته باشد و مردم به سویش روند و حج بگزارند، نابود نمیشوند و هرگاه کعبه نابود شود و مردم حج را ترک کنند، نابود خواهند شد. (مجمع البیان، ذیل آیه)

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «لا یَزَالُ الدِّینُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْکَعْبَةُ»; «تا زمانی که کعبه برپاست، دین نیز پایدار است.»(وسائل الشیعه، ج8، ص14)

و نیز ر.ک: «نقش کعبه»

امنیت کعبه

* امنیت داشتن همه پناهندگان به خانه خدا، حتّی غیر انسانها:

وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ....(بقره: 125)

إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِیبِبَکَّةَ ....وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً....(آل عمران: 96 و 97)

تقیید واژه «مَثابَةً» به وسیله «النّاس» و مقیّد نشدنِ «أَمْناً» با آن، گویای این نکته است که در خانه خدا هرکس و هر چیزی در امنیت است.

* ضرورت ایجاد امنیت برای حاضران در محیط خانه خدا و حراست آنان از هرگونه آسیبو گزند:

وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ....(بقره: 125)

إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِیبِبَکَّةَ ....وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً....(آل عمران: 96 و 97)

برداشت، بنابراین احتمال است که جمله خبریه در مقام انشا باشد.

* تعیین کعبه به عنوان محلّ امن برای همگان، نعمتی شایسته و بایسته به یادداشتن:

وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ....(بقره: 125)

و «إِذْ» در اصل «واذکر اذ...» و به معنای «به یاد آور هنگامی را که...» است.

* امنیت کعبه، از آیاتِ روشن الهی:

إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِیبِبَکَّةَ... فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ....(آل عمران: 96 و 97)

مرحوم علاّمه طباطبایی، افزون بر «مقام ابراهیم»، «امنیت و حجّ خانه خدا» را هم از مصادیق «آیات بیّنات» میداند.(المیزان، ذیل آیه)

* امنیت و اقتصاد قریش، در سایه امنیت کعبه:

أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ * أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِیتَضْلِیل * وَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ

طَیْراً أَبابِیلَ * تَرْمِیهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّیل * فَجَعَلَهُمْ کَعَصْف مَأْکُول.(فیل: 5 ـ 1)

لاِِیلافِ قُرَیْش * إِیلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ * فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ * الَّذِیأَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوع وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْف.(قریش: 4 ـ 1)

ایجاد کعبه

* کعبه، خانه مقدّس و ایجاد شده از سوی خدا:

جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ....(مائده: 97)

برای «جَعَلَ» در این آیه، چند معنا ذکر شده است: بین و حکم، صیر، خلق (روح المعانی، ذیل آیه)، و نصب (مجمع البیان، ذیل آیه). برداشت، بر اساس دو معنای اخیر است.

فلسفه ایجاد کعبه

* شناخت هر چه بیشتر خدا و پیبردن به علم بینهایتِ او، فلسفه ایجاد کعبه و قرار دادن آن به عنوان خانه مقدّس و مرکز قیام و قوام زندگی مردم از سوی خداوند:

جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنّاسِ... ذلِکَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ یَعْلَمُ ما فِیالسَّماواتِ وَ ما فِیاْلأَرْضِ وَ أَنَّ اللهَ بِکُلِّ شَیْء عَلِیمٌ.(مائده: 97)

معنای این آیه و وجه این برداشت، با توجّه به آیه 12 سوره طلاق ـکه بهطور کلّی فلسفه خلقت را پیبردن به علم و قدرت بینهایت خداوند معرفی میکندـ: اللهُ الَّذِیخَلَقَ سَبْعَ سَماوات وَ مِنَ اْلأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ اْلأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ عَلی کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْء عِلْماً واضح و روشن است.

بانیان کعبه

* ابراهیم(علیه السلام) بنا کننده اصلیِ کعبه و اسماعیل(علیه السلام) یاور و کمککار او در بنای آن:

وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ....(بقره: 127)

عطف کردن فاعلی بر فاعلِ دیگر، پس از آوردن فاعلِ نخست و متعلّقات

فعل ـچنانکه در آیه بالا اینگونه استـ میتواند اشاره به تفاوت آن فاعل در انجام کار باشد. این برداشت را، علاوه بر آیه 26 سوره حج، روایتِ امام صادق(علیه السلام)نیز که فرمود: «ابراهیم(علیه السلام) خانه را بنا کرد و اسماعیل(علیه السلام) از ذیطوی سنگ آورد...» تأیید میکند.(1)

* توجه وخلوص کامل بناکنندگان کعبه

1. نور الثقلین، ج1، ص128، ح376

(ابراهیم واسماعیل(علیهما السلام)) بهخداوند، هنگام بنایآن:

وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُالْقَواعِدَ مِنَالْبَیْتِ وَإِسْماعِیلُ رَبَّناتَقَبَّلْ مِنّاإِنَّکَ أَنْتَالسَّمِیعُالْعَلِیمُ.(بقره:127)

* دعا و راز و نیاز بانیان کعبه (ابراهیم واسماعیل(علیهما السلام) با خداوند، هنگام ساختنِ آن:

وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ * رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ... * رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ.(بقره: 129 ـ 127)

* فرمان یافتن پیامبر(صلی الله علیه وآله) از جانب خداوند، بر یادآوری و بزرگداشت بنیانگذاران کعبه (ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام)):

وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ ....(بقره: 127)

«و اذ» در اصل «واذکر اذ...» بوده است.

* ابراهیم(علیه السلام) مجدّد و معمار بنای کعبه:

وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ .....(بقره: 127)

وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ....(حج: 26)

* تجدید بنای کعبه توسط ابراهیم خلیل(علیه السلام)، واقعهای بس مهم و شایان یاد آوری:

وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ ....(بقره: 127)

وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ....(حج: 26)

بنای کعبه

* کعبه بنایی ساخته شده بر اساس توحید محض:

وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بِیشَیْئاً....(حج: 26)

* کعبه بنایی ساخته شده بر اساس نقشه خداوند و معماریِ ابراهیم(علیه السلام):

وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ....(حج: 26)

* ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) برپاکننده دیوارهای کعبه و سازنده آنها:

وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ....(بقره: 127)

* دعا و درخواستهای ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) از خداوند، هنگام بنای کعبه:

1. پذیرش عمل بنای کعبه 2. رسیدن به مقام تسلیمِ محض در برابر خدا 3. آموزش مناسک حج به آنان 4. پذیرش توبه ایشان 5. پدید آمدن امّتی فرمانبردار در برابر خدا، از

میان نسلشان 6. بعثت پیامبری از میان ایشان، به هدف تلاوت آیات الهی بر آنان، تعلیم کتاب و حکمت به ایشان و تزکیه آنان:

وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا... * رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ وَ أَرِنا مَناسِکَنا وَ تُبْ عَلَیْنا... * رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ....(بقره: 129 ـ 127)

* توجه ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) به اسماء و صفات الهیِ «رب، سمیع، علیم، توّاب، رحیم، عزیز و حکیم»، در دعاهای خود، هنگام بنای کعبه:

وَإِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُالْقَواعِدَ مِنَالْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ رَبَّنا... إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُالْعَلِیمُ * رَبَّنا... إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُالْعَلِیمُ * رَبَّنا... إِنَّکَ أَنْتَ التَّوّابُالرَّحِیمُ * رَبَّنا... إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُالْحَکِیمُ.(بقره:129 ـ 127)

* کعبه، بنایی بر اساس تقوا، پاکی و به دور از هرگونه آلودگیهای ظاهری و باطنی:

...وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ....(بقره: 125)

وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بِیشَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ .....(حج: 26)

ممکن است مقصود از تطهیر خانه خدا، بنای آن بر اساس طهارت و به دور از هرگونه شرک و بیتقوایی باشد(مجمع البیان، ذیل آیه 125 بقره)

تطهیر کعبه

* تطهیر کعبه و مصون داشتن آن از هر ناپاکی و آلودگی، عهد و فرمان خدا به ابراهیم واسماعیل(علیهما السلام):

...وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ....(بقره: 125)

* تطهیر خانه خدا از لوث وجود مشرکان، فرمان خدا به ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام):

...وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ....(بقره: 125)

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمود: «طَهِّرا بَیْتِیَ» یعنی مشرکان را از خانه من دور کنید. (تفسیر قمی و مجمع البیان، ذیل آیه).

* ابراهیم خلیل(علیه السلام) مسؤول اصلی تولیت، تطهیر و آمادهسازی کعبه برای زائران:

وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بِیشَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ.(حج: 26)

از اینکه در سوره بقره، حضرت ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) مأمور تطهیر کعبه شدند و در این آیه تنها ابراهیم خلیل(علیه السلام)مأمور به چنین امری شده، میتوان گفت که: ابراهیم مسؤول اصلیِ این کار و اسماعیل(علیه السلام) کمک کار او بوده است.

توطئه انهدام کعبه

* توطئه و لشگر کشی اصحاب فیل (ابرهه و یاران او) برای انهدام کعبه و عقیم ماندن آن از سوی خداوند:

أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ * أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِیتَضْلِیل * وَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبابِیلَ * تَرْمِیهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّیل * فَجَعَلَهُمْ کَعَصْف مَأْکُول.(فیل: 5 ـ 1)

* ناکامی توطئه انهدام کعبه و نابودی لشکر فیل سواران، بهواسطه سنگباران دستههای پرنده، واقعهای شگفت آور و تأمل انگیز:

أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ * أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِیتَضْلِیل * وَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبابِیلَ * تَرْمِیهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّیل * فَجَعَلَهُمْ کَعَصْف مَأْکُول.(فیل: 5 ـ 1)

* توطئه انهدام کعبه و شکست آن، امری کاملاً معروف و شناخته شده برای مردم عصر نزول قرآن:

أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ * أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِیتَضْلِیل * وَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبابِیلَ * تَرْمِیهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّیل * فَجَعَلَهُمْ کَعَصْف مَأْکُول.(فیل: 5 ـ 1)

از «أَ لَمْ تَرَ»; «آیاندیدی»، استفاده میشود که این ماجرا در آن عصر امری مسلّم وشناخته شده بود.

جهانی بودن کعبه

* کعبه، خانه مقدس خدا و مرکز جهانی برای عموم مردم و تمام قشرها و گروهها، نه فقط برای مؤمنان:

وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ....(بقره: 125)

إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِیبِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ.(آل عمران: 96)

جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنّاسِ.....(مائده: 97)

خدمتگزاران کعبه

* تطهیر و مصون نگاهداشتن کعبه از هر ناپاکی و آلودگی، وظیفه خدمتگزاران کعبه:

...وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ....(بقره: 125)

وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بِیشَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ....(حج: 26)

کار تطهیر و... کعبه منحصر به جناب ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) نبوده; بلکه وظیفه همه خدمتگزاران کعبه است.

* مهیّا کردن و آمادهسازی کعبه برای طواف کنندگان، معتکفان و نمازگزاران، وظیفه خدمتگزاران کعبه:

...وَ عَهِدْناإِلیإِبْراهِیمَ وَإِسْماعِیلَ أَنْطَهِّرا بَیْتِیَلِلطّائِفِینَ وَالْعاکِفِینَ وَالرُّکَّعِالسُّجُودِ.(بقره:125)

وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِیمَ مَکانَالْبَیْتِ... وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَالْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ.(حج: 26)

* ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) دو خدمتگزار کعبه به فرمان خداوند:

...وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ....(بقره: 125)

خدمتگزاری کعبه

* خدمتگزاری کعبه، منصبی الهی و امری بس مهم:

...وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ....(بقره: 125)

از اینکه خدمتگزاران کعبه از سوی خدا تعیین شدند و بهجای «امرنا»، «عهدنا» بهکار رفته است، استفاده میشود که اولاً: خدمتگزاری کعبه منصبی الهی است و ثانیاً: امری مهم است.

از اینکه خدمتگزاران کعبه از سوی خدا تعیین شدند و بهجای «امرنا»، «عهدنا» بهکار رفته است، استفاده میشود که اولاً: خدمتگزاری کعبه منصبی الهی است و ثانیاً: امری مهم است.

* خدمتگزاری کعبه عهد خداوند با ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام):

...وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ....(بقره: 125)

زائران کعبه

* زائران خانه خدا دارای احترام و قداست ویژه در پیشگاه خداوند:

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللهِ... وَ لاَ آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوان.(مائده: 2)

* زائران کعبه (اعم از طواف گنندگان، معتکفان و نمازگزاران) دارای مقامی ارجمند در نزد خداوند:

...وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ.(بقره: 125)

وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بِیشَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ.(حج: 26)

از اینکه پیامبرانی بزرگ همچون ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) مأمور آمادهسازی خانه خدا برای زائران کعبه بودند، میتوان استفاده کرد که زائران کعبه مقامی ارجمند دارند.

* ضرورت ایجاد امنیت برای زائران کعبه:

وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَ أَمْناً ....(بقره: 125)

إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِیبِبَکَّةَ ....وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً....(آل عمران: 96 و 97)

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللهِ... وَ لاَ آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ....(مائده: 2)

* ضرورت آماده سازی خانه خدا برای زائران آن:

...وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ.(بقره:125)

وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بِیشَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ.(حج: 26)

از اینکه پیامبرانی بزرگ همچون ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) مأمور آمادهسازی خانه خدا برای زائران کعبه بودند، میتوان استفاده کرد که زائران کعبه مقامی ارجمنددارند.

* حالات سهگانه زائر حاضر در اطراف کعبه: طواف، اعتکاف (روی آوردن به کعبه همراه با توجه و مراقبت) و نمازگزاردن:

...طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ.(بقره: 125)

...وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ.(حج: 26)

مرحوم طبرسی از برخی مفسّران نقل کرده است که: مقصود از: ...لِلطّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ سه گروه مختلف نیست، بلکه زائر خانه خدا وقتی طواف نماید از «الطائفین» است و هرگاه در اطراف کعبه بنشیند (و به آن بنگرد) از «العاکفین» است و هنگامیکه نمازگزارد، از «الرکّع السجود» خواهد بود.(مجمع البیان، ذیل آیه 125 بقره)

* لزوم پرهیز از هتک حرمت زائر خانه خدا، حتی در صورت شرک و بت پرستی او:

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللهِ... وَ لاَ آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوان.(مائده: 2)

در شأن نزول آیه آمده است که: گروهی از مشرکان برای عمره و زیارت خانه خدا راهیِ مکه بودند و مسلمانان خواهان هجوم به آنان شدند، در آن هنگام، این آیه نازل شد.(مجمع البیان، ذیل آیه)

جمله ...وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ... این معنا را تأیید میکند. البته این یک دستور موقّت بود و در سال نهم هجرت، مشرکان به حکم آیه 28 سوره توبه از نزدیک شدن به مسجدالحرام ممنوع شدند.

زیارت کعبه

* کعبه، محل زیارت مکرر و پیاپی مردم:

وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ....(بقره: 125)

«مَثابَةً» از ثوب، به معنای رجوع کردن است و مثابه بودن خانه

خدا معنایش این است که مردم مکرر به آنجا رجوع میکنند.(ر.ک: مجمع البیان، ذیل آیه)

* تصمیم پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) و یاران او به زیارت خانه خدا در سال ششم هجری و ممانعت مشرکان از آن:

هُمُالَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوکُمْ عَنِالْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَالْهَدْیَ مَعْکُوفاً أَنْ یَبْلُغَ مَحِلَّهُ....(فتح:25)

* زیارت کعبه در دو شکل حج و عمره:

...فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ....(بقره: 158)

رؤیای زیارت کعبه

* رؤیای پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله) در باره ورود به مسجدالحرام و زیارت کعبه توسط وی و یارانش (درسال ششم هجرت):

لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ....(فتح: 27)

* شک و تردید منافقان در مورد صادق بودن خواب پیامبر(صلی الله علیه وآله) در باره زیارت کعبه وانجام عمره و تأکید خداوند بر حقانیت و تحقّق آن:

لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ....(فتح: 27)

مفسّران نقل کردهاند که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) در سال ششم هجرت، پیش از حرکت به سوی حدیبیه، در عالم رؤیا دیدند که مسلمانان وارد مسجدالحرام شدند. حضرت خوابش را برای یاران گزارش کردند و آنان خوشحال و امیدوار شدند که در آن سال وارد مکه خواهند شد، اما پس از حرکت بهسوی حدیبیه و منتهی شدن این سفر به صلح حدیبیه و بازگشت مسلمانان به مدینه، بدون زیارت

کعبه، منافقان گفتند ما نه وارد مسجدالحرام شدهایم و نه عمره انجام دادهایم و در پی اینگونه شبههافکنیهای آنها، آیه فوق نازل شده است(مجمعالبیان، ذیل آیه)

* صلح حدیبیه تدبیر خداوند و زمینهساز تحقّق رؤیای پیامبر(صلی الله علیه وآله) در باره زیارت کعبه و ورود مؤمنان به مسجدالحرام با امنیت و آرامش:

لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِکَ فَتْحاً قَرِیب.(فتح: 27)

سابقه تاریخی کعبه

* کعبه نخستین خانه بنا شده برای مردم جهت عبادت و پرستش خداوند:

إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِیبِبَکَّةَ....(آل عمران: 96)

این برداشت براساس ظاهر آیه و طبق روایاتی است که میگوید موضعِ کعبه اوّلین نقطه از زمین بود که برروی آب آشکار شد و زمین از آنجا گسترش یافت و نیز طبق روایاتی است که پیدایش کعبه را مرتبط و مقارن با هبوط آدم(علیه السلام) به زمین میداند.(مجمعالبیان، ذیل آیه; الحج و العمرة فی الکتاب و السنة، ص76، ح133)

* وجود کعبه در زمان آدم(علیه السلام) و برپایی حج در آن، توسط وی:

إِنَّ أَوَّلَ بَیْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِیبِبَکَّةَ....(آل عمران: 96)

از امام باقر(علیه السلام) پرسیدند آیا پیش از بعثت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) حج گزارده میشد؟ حضرت فرمود: آری... آدم، نوح و سلیمان(علیهم السلام) در خانه خدا حجگزاردند... همانگونهکه خدای تعالی میفرماید: إِنَّ أَوَّلَ بَیْت...(تفسیرعیاشی، ج1، ص186، ح92)

* وجود پایهها و اساس کعبه پیش از بنای دیوارهای آن توسط ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام):

وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ....(بقره: 127)

از اینکه بالا بردن و ساختن دیوارهای کعبه به ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) نسبت داده شده ولی بنای پایه و اساس به ایشان نسبت داده نشده، چنین بر میآید که: اساس و پایهها از دیرباز وجود داشته است. این برداشت را روایت امام صادق(علیه السلام) تأیید میکند که فرمود: «...خانه خدا چون درّ سفیدی بود، خداوند آن را به آسمان بالا برد و اساس آن باقی بود ... پس خداوند ابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام) را مأمور کرد که کعبه را بر همان پایههای

قبلی بنا کنند».(تفسیربرهان ،ج1، ص155، ح9)

* وجود بقایای کعبه هنگام اوّلین سفر ابراهیم(علیه السلام) به سرزمین مکه:

رَبَّنا إِنِّیأَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِیبِواد غَیْرِ ذِیزَرْع عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ....(ابراهیم: 37)

سوگند به کعبه

* سوگند خداوند به بیتالمعمور (کعبه):

وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ.(طور: 4)

این برداشت، بنابراین احتمال است که مقصود از «الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ» کعبه باشد، آنگونه که برخی از مفسران احتمال دادهاند.(ر.ک: مجمعالبیان; المیزان، ذیلآیه)

شکل هندسی کعبه

* کعبه بنایی به شکل مکعب و دارای شش سطح مربع:

...هَدْیاً بالِغَ الْکَعْبَةِ... * جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ....(مائده: 95 و 97)

انتخاب نام «کعبه» برای خانه خدا، اشاره به شکل خاص هندسی آن است.

شایان ذکر است که طبق روایتی، از امام صادق(علیه السلام) سؤال شد چرا کعبه را کعبه نامیدند؟ فرمود: برای اینکه مربع است. پرسیدند: چرا مربع شد؟ فرمود: برای اینکه در مقابل بیتالمعمور قرار گرفته و آن مربع است. پرسیدند: چرا بیتالمعمور چهارگوش شده است؟ فرمود: برای اینکه در برابر عرش قرار گرفته است. پرسیدند: چرا عرش مربع است؟ فرمود: برای اینکه کلماتی که اسلام برآنها استوار است، چهار کلمه است و آن: «سُبْحانَاللهِ، وَ الْحَمْدُ للهِِ، وَ لا اِلهَ اِلاّاللهُ، وَ اللهُ اَکْبَر» است (علل الشرایع، ج2 ص398)

طواف کعبه

* طواف به گرد کعبه از واجبات الهی:

...وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ....(حج: 29)

* ضرورت آماده سازی کعبه واطراف آن برای طواف:

...طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ....(بقره: 125)

...وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ....(حج: 26)

* طواف کعبه عالیترین عبادت برای افراد غیر مجاور آن:

...طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْعاکِفِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ.(بقره: 125)

...وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ.(حج: 26)

بیشتر مفسران «لِلطّائِفِینَ» را افراد غیر مجاور کعبه و «الْعاکِفِینَ» را مجاوران آن دانستهاند(مجمع البیان; جامع البیان، ذیل آیه 125 بقره)

گروهی از مفسران بر اساس این معنا گفتهاند: این دلالت دارد بر افضلیت طواف برنماز برای افراد غیر مجاور با کعبه(تفسیر کبیر، ذیل آیه 125 بقره)

* لزوم تقدیم طواف بر نماز زیارت کعبه:

...وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ.(حج: 26)

غربت کعبه

* در غربت قرار داشتن کعبه پیش از سفر ابراهیم(علیه السلام) به مکه:

...وَ عَهِدْنا إِلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ أَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ....(بقره: 125)

از برخی مفسران نقل شده که در باره «طَهِّرا بَیْتِیَ» گفتهاند: مقصود این است که خانه مرا از بتهایی که بر در آن آویخته است تطهیر نمایید.(مجمعالبیان، ذیل آیه)

اگر این نقل صحّت داشته باشد، علاوه براینکه وجود کعبه را پیش از سفر ابراهیم اثبات میکند، بیانگر این است که در آن روزگار کعبه محلّ زیارت و مرکز بت و بتپرستان بوده است. همانگونهکه در روزگار جاهلیت در درون آن، به تعداد روزهای سال بت نگه داشته میشد.

* قرار داشتن کعبه در هالهای از غربت و مظلومیت در روزگار جاهلیت و پیش از

ظهوراسلام:

وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً....(انفال: 35)

وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَیْها آباءَنا وَ اللهُ أَمَرَنا بِها....(اعراف: 28)

گروهی از مفسران گفتهاند: «فاحِشَةً» در آیه بالا، اشاره است به عمل مشرکان عصر جاهلیت، که با حالت عریان، کعبه را طواف میکردند و میگفتند: خداوند ما را به این عمل فرمان داده است(ر.ک: مجمعالبیان، ذیل آیه)

و نیز ر.ک: «مناسک حج، طواف».

قبله شدن کعبه

* تغییر قبله از بیت المقدس به سمت کعبه (در سال دوم هجرت):

قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِیالسَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ....(بقره: 144)

* کعبه، قبله امت اسلام در هر مکان و در هر زمان:

...وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ....

* کعبه قبله میانه برای امت میانه (امت اسلام):

سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِیکانُوا عَلَیْها... * وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَط.(بقره : 142 و 143)

گویا معنای «کَذلِکَ...» این است که تغییر قبله در راستای پدید آوردن امت وسط و میانه است. در تفسیر نمونه (ج1، ص483) آمده است: قبله مسلمانان قبلهای میانه است; زیرا مسیحیان، تقریباً به سمت شرق میایستادند، بهخاطر اینکه بیشتر ملل مسیحی در کشورهای عربی زندگی میکردند و برای ایستادن به سوی محل تولّد عیسی(علیه السلام) که در بیتالمقدس بود ناگزیر بودند به سمت مشرق بایستند و به این ترتیب جهت مشرق قبله آنان بود، ولی یهود که بیشتر در شامات و بابل و مانند آن به سر میبردند و به سوی بیتالمقدس که تقریباً در سمت غرب آنان بود، میایستادند و به این ترتیب، نقطه غرب قبله آنان بود امّا کعبه که نسبت به مسلمانان آن روز (مسلمانان مدینه) در سمت جنوب و میان مشرق و مغرب قرار داشت یک خط میانه محسوب میشد.

* کعبه قبله مورد پسند و دلخواه پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله):

قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِیالسَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ.... (بقره: 144)

* خردهگیری و شبههافکنی سفیهان نسبت به تغییر قبله، از بیتالمقدس به جانب کعبه:

سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِیکانُوا عَلَیْها....(بقره: 142)

* مالکیت همه جانبه خداوند بر تمام جهتهاو مکانها، مجوز تغییر قبله از بیتالمقدس به سمت کعبه:

سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِیکانُوا عَلَیْها قُلْ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ.... (بقره: 142)

* پذیرش کعبه به عنوان قبله به جای بیتالمقدس، امری بس دشوار جز برای هدایت یافتگان:

...وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِیکُنْتَ عَلَیْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی عَقِبَیْهِ وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً إِلاّ عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللهُ....(بقره: 143)

* تغییر قبله ازبیتالمقدس بهسوی کعبه، نعمتی بزرگ درردیف نعمترسالت پیامبر(صلی الله علیه وآله):

وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ...* کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ....(بقره: 150 و 151)

برداشت فوق، مبتنی بر این است که «کاف» در «کما» برای تشبیه باشد، براین مبنا تغییر قبله، که از آیه قبل به دست میآید «مشبّه» و ارسال پیامبر «مشبّهبه» میباشد و «تشبیه» مسأله قبله به نعمت رسالت، نشانگر عظمت آن است.

* تعیین کعبه به عنوان قبله، حکمی حق(حکمتآمیز و بهجا) و از ناحیه خداوند:

وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ....(بقره: 149)

آثار قبله شدن کعبه

* قبله شدن کعبه، زمینهساز هدایت انسانها به صراط مستقم:

سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِیکانُوا عَلَیْها قُلْ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ یَهْدِیمَنْ یَشاءُ إِلی صِراط مُسْتَقِیم.(بقره: 142)

* قبله شدن کعبه بهجای بیتالمقدس، سبب جدایی صفوف پیروان واقعی پیامبر(صلی الله علیه وآله) از صفوف مدعیان پیروی:

...وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِیکُنْتَ عَلَیْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی عَقِبَیْهِ....(بقره: 143)

* تغییر قبله از بیتالمقدس به جانب کعبه، منشأ اعتراض سفیهان و ایجاد سؤال برای شماری از مؤمنان:

سَیَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِیکانُوا عَلَیْها... * وَ ما کانَ اللهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ....(بقره: 142 و 143)

بعضی از مفسّران گفتهاند: پس از تغییر قبله، شماری از مسلمانان گفتند: پس اعمالی که به سمت بیتالمقدس انجام دادهایم چه میشود و آنهایی که از دنیا رفتند تکلیفشان چه خواهد شد؟! خداوند فرمود: «وَ ما کانَ اللهُ...» (مجمع البیان، ذیل آیه)

نیز ر.ک: «فلسفه قبله شدن کعبه».

زمینه قبله شدن کعبه

* علاقه و انتظار پیامبر(صلی الله علیه وآله)، زمینه تغییر قبله از بیتالمقدس به سمت کعبه:

قَدْ نَری تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِیالسَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاهـا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِـدِ الْحَرامِ....(بقره: 144)

در شأن نزول آیه بالا گفتهاند: پیامبر(صلی الله علیه وآله) بیشتر دوست میداشت که کعبه بهجای بیتالمقدس قبله باشد. حضرت به جبرئیل فرمود: دوست دارم خداوند مرا از قبله یهود به غیر آن برگرداند. جبرئیل گفت: من بندهای همانند تو هستم و تو نزد پروردگارت گرامی هستی. پس، از او در خواست کن. جبرئیل به آسمان رفت و پیامبر(صلی الله علیه وآله) همواره به آسمان مینگریست، به این

امیدکه جبرئیل خواستهاش را بیاورد. در این حالات بود که آیه بالا نازل شد(مجمع البیان ،ذیل آیه).

سبب اینکه پیامبر(صلی الله علیه وآله) به دنبال تغییر قبله بود، این بوده است که، از طرفی یهودیان از روی خردهگیری میگفتند: این چگونه پیامبری است که دین مستقل ندارد و به طرف قبله ما نماز میگزارد و از سویی مشرکان مکه میگفتند: او (پیامبر) از قبله آباء و اجدادی خود روی برگردانده و به طرف قبله یهودیان میایستد. لذا حضرت شدیداً تمایل داشتند که کعبه به جای بیتالمقدس قبله قرار گیرد تا بهانه از دست هر دو گروه گرفته شود.

فلسفه قبله شدن کعبه

* آزمودن مدعیان ایمان و اسلام و پیروی از پیامبر(صلی الله علیه وآله) از فلسفههای تغییر قبله از بیتالمقدس بهسوی کعبه:

...وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِیکُنْتَ عَلَیْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلی عَقِبَیْهِ....(بقره: 143)

* گرفته شدن بهانه از دست مخالفان و دشمنان، از حکمتهای تغییر قبله از بیتالمقدس بهسوی کعبه:

وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلاّ یَکُونَ لِلنّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ....(بقره: 150)

* اتمام نعمت خدا بر امت اسلام و رهنمون شدن آنان به خیر و سعادت، از فلسفههای قبله قراردادن کعبه بهجای بیتالمقدس:

وَ مِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ... وَ لاُِتِمَّ نِعْمَتِیعَلَیْکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ.(بقره: 150)

قبله شدن کعبه و اهل کتاب

* آگاهی پیشین اهلکتاب از حقانیت تغییر یافتن قبله مسلمانان ازبیتالمقدس بهسوی کعبه:

...فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ

شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ... * الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ....(بقره: 144 و 146)

یکاحتمالایناستکه ضمیر«یَعْرِفُونَهُ» بهقبله(امرالقبله)برگردد(مجمعالبیان، ذیلآیه)

قداست کعبه

* کعبه، دارای شرافت و ارزش خاص در پیشگاه خداوند:

...طَهِّرا بَیْتِیَ.(بقره: 125)

...طَهِّرْ بَیْتِیَ....(حج: 26)

فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ.(قریش: 3)

از اینکه خداوند با یای اضافه تشریفی «بیت» به «یا»ی متکلم، کعبه را خانه خود خوانده و نیز از اینکه خود را «ربّ» بیت (کعبه) معرفی کرده، استفاده میشود که کعبه در پیشگاه خداوند دارای ارزش و شرافتی خاص است.

* کعبه خانه مقدس و دارای حرمت ویژه:

...وَ لاَ آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرامَ....(مائده: 2)

جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ.....(مائده: 97)

رَبَّنا إِنِّیأَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِیبِواد غَیْرِ ذِیزَرْع عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ....(ابراهیم: 37)

وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ.(طور: 4)

بنابراین احتمال، که مقصود از «الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ» کعبه باشد، سوگند به آن بیانگر حرمت و قداست آن است.

* شکسته شدن حرمت کعبه از سوی مردمِ روزگار جاهلیت، با انجام دادن امور لغو و بیهوده در اطراف آن، به عنوان عبادت:

وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً....(انفال: 35)

* شکستن حرمت کعبه با انجام امور لغو و بیهوده، سبب کفر و گرفتار شدن به عذاب سخت الهی:

وَ ما کانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَالْبَیْتِ إِلاّ مُکاءً وَ تَصْدِیَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِماکُنْتُمْ تَکْفُرُونَ.(انفال:35)

* حرمت شکنان کعبه مورد تهدید خداوند:

جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْیَ وَ الْقَلائِدَ... * اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِیدُ الْعِقابِ....(مائده: 97 و 98)

* هجوم آورندگان به کعبه و حرمت شکنان آن، در معرض عذابی سخت از جانب خداوند:

أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ * أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِیتَضْلِیل * وَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبابِیلَ * تَرْمِیهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّیل * فَجَعَلَهُمْ کَعَصْف مَأْکُول.(فیل: 5 ـ 1)

* آشکار شدن هرچه بیشترِ قداست و عظمت کعبه برای مردم جزیرة العرب، پس از واقعه حمله فیلسواران و نابودی آنان:

أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ....(فیل: 1)

لاِِیلافِ قُرَیْش * إِیلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَ الصَّیْفِ....(قریش: 4 ـ 1)

* پاسداران حرمت کعبه بهرهمند از مغفرت و رحمت الهی:

جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنّاسِ وَ الشَّهْرَ الْحَرامَ وَ الْهَدْیَ وَ الْقَلائِدَ... * اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِیدُ الْعِقابِ وَ أَنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ.(مائده: 97 و 98)

میتوان گفت «اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِیدُ الْعِقابِ...» تهدید است علیه حرمت شکنان.

و «وَ أَنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» تشویق است به حفظ حرمت مقدسات.

* حرمت کعبه و محوریت آن برای قیام و قوام زندگی مردم، زمینه تفکر و شناخت علم بینهایت خداوند:

جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنّاسِ... ذلِکَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ یَعْلَمُ ما فِیالسَّماواتِ وَ ما فِیاْلأَرْضِ وَ أَنَّ اللهَ بِکُلِّ شَیْء عَلِیمٌ.(مائده: 97)

راز قداست کعبه

* تأسیس کعبه بر اساس توحید محض و به دور از هرگونه شرک و ناخالصی، رمز قداست و احترام آن در پیشگاه خداوند:

وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بِیشَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ....(حج: 26)

* خواست و تشریع خداوند منشأ قداست و حرمت ویژه کعبه:

جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ.....(مائده: 97)

منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه

  • ۹۵/۱۱/۱۴
  • ایران حج www.iranhaj.com

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی